مرصاد

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد،
او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان 
حدود نیم ساعت روی جدول نشست به بنده حقیر،
مسؤل وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری!
رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته
 پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی.؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد:
این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی
منهم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم


در صورتیکه شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند

نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او
بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم...



انتهای پیام/


۹۸/۰۴/۲۲
سرباز سایبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی